در نشست «چیستی روایت ایرانی» تشریح شد؛ چگونه به روایت ایرانی دست پیدا کنیم
نشست «چیستی روایت ایرانی» با همکاری پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، دفتر داستان مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری و نشر صاد برگزار شد.
نشست «چیستی روایت ایرانی» با همکاری پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، دفتر داستان مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری و نشر صاد برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی نشست «چیستی روایت ایرانی» با حضور محمد رودگر، ششم آذرماه برگزار شد.
محمد رودگر در این نشست گفت: برخی میگویند مهمترین مولفه داستان شخصیت است و این شخصیت است که داستان را تشکیل میدهد و باعث ارتباط با مخاطب میشود ولی برخی هم معتقدند دیالوگ مهمترین مولفه است یا ممکن است فضا یا حتی احساس درونی، مولفه اصلی باشد اما از نظر من مهمترین مولفه روایت است.
وی ادامه داد: برخی روایت را شبیه لحن و نوع چینش حادثه در ادبیات داستانی میدانند و برخی میگویند چینش حادثه روایت را تشکیل میدهد. برای دانستن تعریف روایت، تعریف واقعیت لازم است و برای دانستن تعریف واقعیت، نیاز به فهم نسبت به حکمت و فلسفه است. ضمن اینکه تعریف نویسنده ایرانی از واقعیت متفاوت از نویسنده خارجی است و به همین علت هم روایتها متفاوت است و این تفاوت پله پله خود را در عناصر نشان میدهد.
رودگر تاکید کرد: آنچه روایت به آن تعلق میگیرد واقعه و حادثه است و واقعه همان واقعیت است. تمام داستان این است که ما از چیستی روایت واقعی داشته باشیم.
وی با اشاره به اینکه واقعیت در روایت ایرانی اصل است و تخیل هم بر اساس واقعیت شکل میگیرد به این نکته پرداخت که از ابتدا دغدغه رماننویس کشف واقعیت بوده است.
رودگر همچنین به «دن کیشوت» به عنوان اولین رمان غرب و روایت غربی اشاره کرد و یادآور شد که اولین اتفاق در روایت ضد دین بوده است البته رماننویس همیشه دنبال من معنایی خود است و «دن کیشوت» معنویت را مترادف با معنویت کلیسایی نمیداند و بر همین اساس آفرینش رمان در بدو تولد با دینستیزی همراه بوده است.
وی در ادامه به «بوف کور» صادق هدایت به عنوان اولین رمان ایرانی اشاره کرد که نحوه روایت در آن نیز با سایه یاس، ناامیدی و تباهی و تحقیر ایران همراه است.
وی در تکمیل صحبتهای خود به نمونههای دیگری از رمان اشاره کرد و سپس تاکید کرد: روایت مثل هرم و قله هرم است که تمام مولفههای داستان و رمان حول روایت میچرخد و تعریف ما از روایت منوط به تعریف ما از واقعیت است. وقتی روایت درستی از واقعیت نداشته باشیم نمیتوانیم شخصیت را شکل دهیم و وقتی در آن دخل و تصرف داشته باشیم تمام عناصر رنگ و بوی دیگری پیدا میکند.
رودگر با طرح این سوال که واقعیتی که در فرهنگ روایی ایرانی داریم کجا باید کشف شود بیان کرد: ما باید به روایت بومی و اثر انگشت نویسنده ایرانی در رمانها برسیم و بعد باید بگوییم واقعیتی که ارائه میدهیم چه جور واقعیتی است و بعد باید به دنبال روایتهای پیش از خودمان بگردیم که آنها با واقعیت چه برخوردی داشتهاند. باید روایت بومی خودمان را از گذشته برداشت کنیم.
وی همچنین به «همسایهها» احمد محمود و رگههای زیرپوستی که از روایت ایرانی دارد پرداخت و سپس به روایت «گلدسته و فلک» جلال آل احمد به عنوان روایتی با نمادهای کاملا ایرانی اشاره کرد.
رودگر عشق، پول و جاه و مقام را موضوع کشمکشهای داستانهای ایرانی معرفی کرد که در حال تغییر است. وی با تاکید بر اینکه نویسنده باید به شیوه روایی بومی برسد گفت: روایت برگرفته از واقعیت است و باید دید که رئالیسم موردنظر داستاننویس ایرانی را کجا میتوان کشف کرد که این امر هم با خواندن متون رئالیسم روایی محقق میشود.
وی همچنین سیره نوشتاری چون سیره طیرنویسی، سیره نوشتاری عقل و عشق و چهل حدیثنویسی را تشریح کرد و گفت: یک واقعه مشخص تاریخی را افراد مختلف با رویکردهای مختلف نوشتهاند و این اتفاقی است که در هیچ کجای دنیا نمیتوان آن را دید.
رودگر همچنین در سخنانش مطالعه مقاله «شگردهای باورپذیری» و کتاب «رئالیسم عرفانی» را پیشنهاد داد.
میهمان نشست «چیستی روایت ایرانی» گفت: ما یک اصول ساختاری برای روایت ایرانی داریم و با تقلیل عناصر میتوانیم نوع واقعیت خاص و بومی خود را ارائه کنیم.
ثبت دیدگاه