در نشست «کالبدشکافی یک رویا: امید و مسئله فلسطین» مطرح شد؛ «تخیل اجتماعی» امکان طراحی آینده است/ رویای اجتماعی آزادی به ملت فلسطین نیرو میدهد
نشست «کالبدشکافی یک رویا: امید و مسئله فلسطین» شنبه ۲۸ مهرماه برگزار شد.
نشست «کالبدشکافی یک رویا: امید و مسئله فلسطین» شنبه ۲۸ مهرماه برگزار شد.
به گزارش روابطعمومی پژوهشکده فرهنگ و هنر سلامی نشست «کالبدشکافی یک رویا: امید و مسئله فلسطین» با همکاری مدرسه مطالعات اتوپیای باشگاه اندیشه، شنبه ۲۸ مهرماه در سرای آوینی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست مسئول نشست، فائزه آشتیانی، توضیحاتی درباب هدف برگزاری جلسه ارائه داد. او گفت: امروز در مورد امید و رویا در نسبت با مسئله فلسطین صحبت میکنیم. کارویژهای که ما برای خود تعیین کردهایم مربوط به مسئله امید و آگاهی است. هر آنچه که ارتباطی با این مسئله دارد برای ما موضوعیت پیدا میکند. دو مؤلفه خیال و رویا در رمانی که امروز میخواهیم در مورد آن بحث کنیم، بسیار پررنگ است. هدف از این نشست نقد ادبی نیست بلکه ما میخواهیم ببینیم خیال و رویا برای اینکه آدمها بتوانند اتوپیای ذهنی خود را به اتوپیای عینی تبدیل کنند چقدر میتواند مؤثر باشد.
محمد نصرآوی به عنوان اولین سخنران نشست بعد از اینکه خود را یک اتوپیانیست خواند، گفت: این یک هویتی است که از لحاظ کنشگری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روی آن کار میکنیم. میخواهم سخنرانی خود را با جملاتی از ارنست بلوخ شروع کنم که میگوید «تنها کسانی که امید دارند میتوانند به سوی آیندهای بهتر حرکت کنند». این جملهی ساده اما عمیق بر اهمیت امید در زندگی فردی و جمعی تأکید میکند. بلوخ به ما یادآوری میکند که امید نیروی محرکهای است که ما را از وضعیت کنونیمان فراتر میبرد و به سوی تحقق رویاها و اهداف بزرگتر سوق میدهد. بدون امید تلاش برای تغییر و بهبود جامعه بیمعنا میشود.
او افزود: امید است که به ما انگیزه میدهد تا در برابر ناملایمات ایستادگی کنیم و برای آیندهای بهتر تلاش کنیم. امروز میخواهم دربارهی موضوعی صحبت کنم که کلید ساختن جهانی بهتر است. «رویای اجتماعی» و «تخیل اجتماعی»؛ این دو مفهوم ابزاری قدرتمند در دست ما هستند که ما به کمک آنها میتوانیم از چارچوبهای محدودکننده فعلی فراتر رویم و به طراحی آیندهای بپردازیم که در آن عدالت، صلح و کرامت انسانی حاکم است. رویای اجتماعی به ما اجازه میدهد تا تصویری جمعی از آنچه میخواهیم به آن دستیابیم، بسازیم. تخیل اجتماعی نیز ما را قادر میسازد تا راههای نوآورانه و خلاقانهای برای رسیدن به این رویاها بیابیم.
او ادامه داد: در دنیایی که پر از چالشها و ناملایمات است گاهی احساس میکنیم که در مسیر پیشرو ابهام و تردید وجود دارد. مشکلاتی مانند استبداد، تبعیض، بیعدالتی، جنگ، فقر و تخریب محیطزیست ممکن است ما را ناامید کنند و احساس کنیم تغییر امکانناپذیر است. اما چیزی که میتواند ما را هدایت کند توانایی ما در رویاسازی و تخیل اجتماعی است. این قدرت به ما اجازه میدهد تا فراتر از محدودیتهای فعلی بیاندیشیم و آیندهای روشنتر را تصور کنیم. با تکیه بر این توانایی میتوانیم به جای تمرکز بر موانع به امکانات بینهایتی که در انتظار ماست بیاندیشیم و با امید و انگیزه در مسیر تحقق آنها قدم برداریم.
او افزود: اتوپیا که شاید در نگاه اول یک مفهوم دستنایافتنی به
نظر برسد در واقع ابزاری است که به ما کمک میکند تا از وضعیت فعلی فراتر برویم.
بسیاری از ما وقتی کلمه اتوپیا را میشنویم ممکن است به دنیایی خیالی و غیرواقعی
فکر کنیم. یک جامعه ایدهآل که دستیافتنی نیست. اما اجازه دهید این تصور را تغییر
دهیم. اتوپیا در واقع یک ابزار فکریِ قدرتمند است که به ما امکان میدهد فراتر از
محدودیتهای کنونی بیاندیشیم. با استفاده از اتوپیا میتوانیم نارضایتیهای خود از
وضعیت موجود را شناسایی کرده و برای خلق آیندهای بهتر برنامهریزی کنیم. این
مفهوم به ما جرئت میدهد تا تصورات و ایدههای نوآورانه را پرورش دهیم و به دنبال
راهحلهای خلاقانه برای مسائل اجتماعی و فرهنگی باشیم.
نصرآوی گفت: روث لویتاس (Ruth Levitas)، استاد دانشگاه بریستول و جامعهشناس برجسته میگوید اتوپیا نه یک مکان بلکه یک روش است، روشی برای اندیشیدن درباره اینکه چگونه میتوانیم جهان را تغییر دهیم. با این نگاه اتوپیا تبدیل به رویای اجتماعی میشد. رویایی که ما را به سمت اقدامات واقعی و مؤثر هدایت میکند. به گفته لویتاسُ اتوپیا صرفاً یک تصویر ذهنی از یک جامعهی کامل نیست بلکه یک روش تفکر و یک فرایند انتقادی است. این روش به ما اجازه میدهد تا وضعیت فعلی را نقد کنیم و به دنبال بهبود آن باشیم. با این دیدگاه اتوپیا به رویایِ اجتماعیای تبدیل میشود که نه تنها در ذهن ما باقی نمیماند بلکه ما را به سمت اقدامات عملی و مؤثر سوق میدهد. این رویکرد به ما کمک میکند به جای پذیرش انفعالی شرایط، فعالانه در جهت تغییر و بهبود تلاش کنیم.
او ادامه داد: بیایید به تاریخ نگاهی بیاندازیم. یک نمونه میآورم.
تشکیل کیبوتصها توسط صهیونها نمونهای از کنشهای اتوپیاییای بودند که توانستند
با تخیل اجتماعی و همکاری، جامعهای را برپایه ارزشهای مشترک بسازند. آنها با
تصور آیندهای بهتر ساختاری ایجاد کردند که در آن افراد برای دستیابی به هدفی
مشترک تلاش میکنند. کیبوتصها جوامعی بودند که برمبنای اشتراکگذاری منابع،
همکاری و زندگیِ جمعی شکل گرفتند. اعضای این جوامع با بهرهگیری از تخیل اجتماعی و
با الهام از ایدههای اتوپیایی ساختاری را ایجاد کردند که در آن همه برای یکی و
یکی برای همه بودند. این نمونه نشان میدهد که چگونه اتوپیا میتواند از یک ایده
ذهنی به واقعیتی ملموس تبدیل شود؛ وقتی که افراد با اراده مشترک و همکاری جمعی
برای تحقق آن تلاش کنند.
نصرآوی ادامه داد: رخدادِ ۷ اکتبر که این دهکدههای اشتراکی
را هدف قرار داد معنای نمادین دارد. مقاومت، هسته رویای صهیونها را هدف رفته است.
در این میان مسئله فلسطین به عنوان نمادی از مقاومت در برابر استعمار، استثمار و
استکبار مطرح است. مردمی که با امید و تخیل برای آیندهای بهتر مبارزه میکنند.
این مبارزه نه تنها فیزیکی بلکه معنوی و رویایی است. آنها با نگهداشتن رویای
آزادی در قلبهایشان به مسیر خود ادامه میدهند. از سوی دیگر مسئله فلسطین نمادی
است از پایداری و مقاومت در برابر ظلم و بیعدالتی. مردم فلسطین با وجود تمامی چالشها و سختیها امید و تخیل
خود را حفظ کردهاند. آنها نه تنها در میدان نبرد بلکه در عرصههای فرهنگی و
معنوی ادامه میدهند. رویای آزادی و زندگی در صلح همچنان در قلبهایشان زنده است و
این رویای اجتماعی به آنها نیرو میدهد تا در برابر ناملایمات ایستادگی کنند.
او اضافه کرد: این مثال به ما نشان میدهد که چگونه تخیل اجتماعی و امید میتواند به عنوان نیروی محرکه مقاومت و تغییر حتی در دشوارترین شرایط عمل کند. در این راستا میخواهم به نقش آثار ادبیِ تأثیرگذار در شکلگیری و تقویت تخیل اجتماعی اشاره کنم. یکی از این آثار، رمان «تلآویو سقوط کرد»، نوشته سمیه علیهاشم است. این کتاب نه تنها یک داستان بلکه تجسمی از رویای اجتماعی و بازتابی از امیدها و آرزوهای جمعیِ ماست. «تلآویو سقوط کرد» با به تصویر کشیدن آیندهای متفاوت به ما نشان میدهد که چگونه ادبیات میتواند در ژنتیک و معناسازی تخیل ما نقش داشته باشد. این رمان با خلق دنیایی که در آن تغییرات بنیادینی رخ داده است به خواننده اجازه میدهد تا فراتر از واقعیتهای فعلی بیاندیشد. این نوع آثار ادبی بذرهای امید و تخیل را در ذهن ما میکارند و به ما جرئت میدهند تا به دنبال تحقق رویاهایمان باشیم. «تلآویو سقوط کرد»، نمونه بارزی از این نوع ادبیات است. این رمان با به تصویر کشیدن سقوط نمادهای استعمار و استثمار به ما یادآوری میکند که تغییر، امکانپذیر است. ادبیات و هنر میتوانند در معناسازی تخیلِ اجتماعی نقش کلیدی ایفا کنند. آنها به ما ابزارهایی میدهند تا احساسات و افکار خود را بیان کنیم و با دیگران به اشتراک بگذاریم.
نصرآوی در پایان گفت: در این میانه، مفهوم انسان ایرانی محدود به مرزهای جغرافیایی نیست. او نمادی است از فردی که در هر نقطه از جهان در برابر بیعدالتی و استثمار و استکبار میایستد. این انسان با تکیه بر ارزشهای مشترک انسانی تلاش میکند تا صدای بیصدایان باشد و در مسیر عدالت اجتماعی گام بردارد. او با دیدگاه جهانی به جای تمرکز بر تفاوتها بر اشتراکات تأکید میکند و به دنبال ایجاد پلهای ارتباطی میان فرهنگها و جوامع مختلف است. این انسان به دنبال تحقق آرمانهای والای بشری و الهی است. در این راستا لایمن تاور سارجنت میگوید «اتوپیا فضایی است که در آن میتوانیم باهم برای دستیابی به اهداف مشترک تلاش کنیم». این بیان اهمیت همبستگی و همکاری جمعی را در دستیابی رویای مشترک برجسته میکند. ما میتوانیم با اتحاد و همدلی جهانی را تصور کنیم که در آن اسرائیل وجود نداشته باشد. عدالت، آزادی و کرامت انسانی بر پایه باورهای توحیدی برای همه فراهم باشد. این رویای مشترک نیازمند آن است که هر یک از ما نقش خود را در جامعه ایفا کنیم و با احترام به حقوق دیگران به سمت آیندهای بهتر حرکت کنیم. ارنست بلوخ فیلسوف آلمانی معتقد است «امید، رویایی است که ما را بیدار نگه میدارد». نکتهای که بسیار مهم به نظر میرسد این است که بیشتر فیلسوفان و جامعهشناسانی که در مورد اتوپیا نظریه دادهاند یهودی هستند. چون مفهوم اتوپیا در باور یهودیها محوریت دارد.
در ادامه سعیده سادات حسینی، مترجم کتاب «تلآویو سقوط کرد» به عنوان دومین سخنران توضیحاتی در مورد کتاب داد. او گفت: این کتاب در مورد رویا و امید صحبت میکند. در ابتدا که ما کتاب را میخوانیم فکر میکنیم که شاید فقط خیالپردازی باشد اما با اتفاقاتی که بعد از طوفانالاقصی افتاد، دیدیم که همین اتفاقات امکانپذیر است. این کتاب در ابتدا از یک کافهی فرهنگی در لبنان شروع میکند. روایت فردی به نام عمو رضا که از بازماندههای ۱۹۴۸ است و از کسانی است که از فلسطین، آواره شده و به لبنان میآید. عمو رضا در لبنان کافهای را راه میاندازد و در آن به فعالیتهای فرهنگی میپردازد. او در دل جوانان امید ایجاد کرده و سعی میکند که آنها فراموش نکنند از کجا آمدهاند. در حین همین دید و بازدیدها در کافه، عمو رضا چند جوان را شناسایی کرده و بر اساس تواناییهایشان یک عملیات سری را برنامهریزی میکند. در نهایت اینها ماموریتی را شروع میکنند که باید وارد غزه و تلآویو شوند. این افراد وارد تلآویو میشوند و حملاتی را به مناطق مختلف انجام میدهند. این جوانان موفق میشوند رئیسجمهور رژیم غاصب را بکشند و نهایتاً تلآویو سقوط میکند. در صحنه آخر کتاب این جوانها در مسجد الاقصی قدم میزنند.
محسن دنیوی سومین سخنران جلسه سخنان خود را با اشاره به مصاحبهی منتشرشده یووال نوح هراری آغاز کرد. او گفت: هراری در جناح مخالف نتانیاهو قرار دارد و جناح چپگرای صهیونیستها را نمایندگی میکند. نکات خیلی جذابی در مصاحبه هراری وجود دارد. خلاصهی بحث او این است که اسرائیل رویا دارد. آنچیزی که اسرائیل را سرپا نگه میدارد، آینده داشتن است. اسرائیل آینده پرقدرتی دارد به واسطهی اینکه روایت پرقدرتی از گذشته خود دارد. هراری به عنوان نویسندهای بسیار مشهور دارد این رویا را نمایندگی میکند. او الان در قامت یک شخص آکادمیک اظهار نظر نمیکند بلکه به عنوان یک سلبریتی که در حوزه تاریخ تمدن و مطالعات مردمشناسی فعالیت میکند و روایتی از کلیت تاریخ بشر دارد، برای ما روایتی از اسرائیل را ارائه میکند.
دنیوی ادامه داد: او در این مصاحبه خود را متعهد به بازگشت اعتبار به مفهوم صهیونیسم میداند. هراری معتقد است طیفی که در تاریخ هم ریشه داشتهاند و او آنها را غیوران (منظور نتانیاهو و طرفداران او) مینامد، صهیونیسم را بدنام کردهاند. برعکس صهیونیسم، آن جنبش ملیگرای یهودیان است و حق تاریخی، تمدنی و فرهنگی آنها را بازگو میکند. هراری داستان خود را از نابودی یهودیت در ۲۰۰۰ سال پیش آغاز میکند. او معتقد است که همان موقع هم افراطگرایانی بودهاند که اضافه بر سازمان چیزی میخواستند و باعث شدند که یهودیت به محاق رود. هراری معتقد است غیوران با قیام ناکامی که در برابر رومیان داشتند باعث شدند که یهودیت ۲۰۰۰ سال منزوی شود. او معتقد است که الان در نقطهای از تاریخ قرار گرفتهایم که ممکن است یهودیت دوباره با رفتار این افراطگرایان به محاق رود.
او اضافه کرد: داستانی که هراری برای احیای یهودیت مطرح میکند داستان جالبی است. او خود هم در مورد واقعیت این داستان تردید دارد. هراری معتقد است وقتی غیوران در مقابل رومیها ناکام ماندند یک روحانی وارسته یهودی به سوی امپراتور رم رفت و از او خواست که شهری را در نزدیکی تلآویو در اختیار آنها قرار دهد. او قبول میکند و آنها به آن شهر میروند. آن روحانی یهودی یک حوزه علمیه یهودی در آنجا بنا میکند. یهودیان در جستجوی دانش برآمدند. به تمام جهان سفر میکردند و دانش را در تلآویو انباشت میکردند. اینها باعث شد که صهیونیسم یا همان جنبش ملی یهودیان به تعبیر هراری دوباره اعتبار کسب کند. به واسطه دانش، صاحب ثروت و قدرت شدند.
دنیوی ادامه داد: ایراد هراری این است که ما اگر میخواستیم به این خشونت برسیم چه نیازی به این تلاش ۲۰۰۰ ساله بود. هراری در این مصاحبه از صلح و حق فلسطینیان سخن میگوید. او به ایده دو دولتی باور دارد. اما هراری به ۳ مؤلفه صهیونیسم به عنوان جنبش ملی یهودیان معتقد است. یکی اینکه باید بپذیریم یهودیان ملت هستند. دومین مؤلفه اینکه آنها حق تعیین سرنوشت دارند. و مهمترین مؤلفه این است که یهودیان پیوند عمیقی با سرزمین واقع در بین نهر اردن تا دریای مدیترانه دارند و کسی حق ندارد این پیوند را بگسلد. این چکیدهای از مصاحبه هراری بود که یک نوع نگرش به صهیونیسم را مطرح میکند.
او در پایان گفت: آنچه واقعیت دارد این است که دعوا بر سر نظم جهانی است. نظم جهانیای که از ۱۹۵۰ به بعد تثبیت شده است. چرا برای ایران پس از انقلاب اینقدر فلسطین اهمیت پیدا میکند؟ به این خاطر که طرح بزرگ امام خمینی (ره)، تغییر نظم جهان است. دعوا بر سر نظم جهانی است. مبارزه با اسرائیل نقطهی تغییر نظم جهانی است. محو شدن اسرائیل مناسبت جهان را تغییر خواهد داد.
ثبت دیدگاه