نشست «بحران آب در قاب مستند» برگزار شد/ طبیعت میراث پدران ما نیست، امانت فرزندان ما است
محفل سی و یکم عصرنشینی هنر و اندیشه دیدار، با موضوع «بحران آب در قاب مستند»؛ با نگاهی به مستند محیطزیستیِ “بیگدار” برگزار شد.
محفل سی و یکم عصرنشینی هنر و اندیشه دیدار، با موضوع «بحران آب در قاب مستند»؛ با نگاهی به مستند محیطزیستیِ “بیگدار” برگزار شد.
محفل سی و یکم عصرنشینی هنر و اندیشه دیدار، با موضوع «بحران آب در قاب مستند»؛ با نگاهی به مستند محیطزیستیِ “بیگدار” برگزار شد. این نشست با حضور دکتر میثم مهدیار، معاون پژوهشی پژوهشکدۀ فرهنگ و هنر اسلامی، کمیل سوهانی فیلمساز و منتقد هنری، علیرضا دهقان کارگردان مستند بیگدار و محمدرضا وحیدزاده دبیر نشست و پژوهشگر حوزە هنر، روز دوشنبه ششم دیماه به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد.
در ابتدای نشست محمدرضا وحیدزاده پژوهشگر حوزه هنر با بیان اینکه مستند “بیگدار” به کارگردانی علیرضا دهقان، افتخارات بسیاری را در جشنوارههای داخلی و خارجی به دست آورده است گفت: مستند “بیگدار” را مستندی مهم و هولناک میدانم. این اثر سالها پیش به اتفاقاتی که این روزها شاهد آن هستیم پرداخته و آنها را به نوعی پیشبینی کرده است. هر کسی با نگاه دقیق و موشکافانه به سراغ موضوع برود میتواند یک چشماندازی برای بحران آب در کشورمان ترسیم کند، وضعیتی که شاید سالهای بعد دشوارتر هم بشود. مسئله بحران آب در ایران؛ مسئلهای است که سالها به شیوههای مختلف بیان میشود، اما چرا شنیده نمیشود؟
کمیل سوهانی، مستندساز و منتقد هنری که تجربۀ کارگردانی مستند “مادرکشی” با موضوع بحران آب را در پرونده هنری خود دارد در پاسخ به این سوال گفت: آقای دکتر فرشاد مؤمنی یک اصطلاحی دارند که میگویند ما دچار کری و کوری کنشی شدهایم، یعنی میبینیم و میشنویم اما در مرحله کنش نمیتوانیم کاری انجام بدهیم، یعنی چه؟ یک معتاد با میزان بالای مصرف مواد مخدر را تصور کنید که در حال عبور از خیابان است و یک کامیون از روبرو به سمت او میآید، هم میبیند و هم میشنود اما نمیتواند خودش را نجات بدهد. به اعتقاد من هر آن چیزی که دچار مصرفزدگی بشود، دچار کری و کوری کنشی میشود.
سوهانی در ادامه افزود: حرفهایی که آقای دهقان در این مستند زده است، حرفهایی است که شنیده میشود. من در مستند مادرکشی، بالای ۲۰۰ جلسه اکران و پرسش و پاسخ و مناظره رفتهام و بیش از چهارصد جای مختلف این مستند پخش شده است. مسئله این است که ما از حل مسائل ناتوان شدهایم، مسئله تضاد منافع است، در همتنیدگی زنجیرها و گروههای همسود است که اجازه نمیدهند تغییری ایجاد شود.
در ادامۀ نشست دکتر میثم مهدیار معاون پژوهشی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی گفت: من سالهاست راجع به مسئله تعارض منافع صحبت کردهام، و یکی از مهمترین مشکلات حکمرانیمان را این مسئله میدانم. یک امر عام و یک مفهوم مشترک باید شکل بگیرد تا بتواند افراد را متقاعد کند به اینکه اگر چاه میزنید، سد میسازید یا آب انتقال میدهید، چه مردم و چه مسئولان باشند، فرقی نمیکند، در طولانی مدت به نفع شما نیست. شکلگیری این مفهوم مشترک وظیفه علم و اندیشه است. یعنی یک فهم مشترک ایجاد کند تا افراد در گذار از منافع کوتاهمدت خودشان به منافع بلندمدتشان فکر کنند. علم با مفهومپردازی و مفاهیم انتزاعی امکان فراروی افراد از منافع و موقعیت شخصیشان را فراهم میکند.
میثم مهدیار در ادامه افزود: ما در سنت خودمان یک خرد عام فرهنگی داشتهایم، که رابطه ما را با محیط اطرافمان تنظیم میکرده است. با آمدن تکنولوژیهای جدید، تحولات جدید رخ داده است و این تحولات جدید به هر علتی باعث شده تا خرد عام فرهنگی بازتولید نشود.
این پژوهشگر و جامعه شناس حوزۀ فرهنگ ادامه داد: مفهوم مشترکی که از آن صحبت شد باید در دانشگاه تولید و پرداخته میشد و سالها محل بحث و گفتگو قرار میگرفت تا وقتی میخواهیم در حوزۀ فرهنگ و هنر اثری را تولید کنیم، از آن منبع استفاده کنیم. کارگردان و مؤلف با ذوق و استعداد شخصی خود بحثهایی را طرح میکند، اما ما با دیدن آن به یک روایت یا مفهوم مشترک نمیرسیم. چرا که در حوزۀ اندیشه مفاهیمی چون “عدالت نسلی” و “توسعه پایدار” تولید و فهم نشده است. آن جمله طلایی در مستند بیگدار که “طبیعت میراث پدران ما نیست، امانت فرزندان ماست”؛ باید در حوزۀ اندیشه تبدیل به یک مفهوم عام علمی میشد و در ذهنهای ما، نظریههای فرهنگی ما، نظریههای اجتماعی ما و در نظریههای توسعه رسوخ میکرد و بعد تبدیل به ساختار میشد. ولی نشده و در حد یک استعاره ادبی باقی مانده است.
کمیل سوهانی در ادامه بحث گفت: از نظر من خیلی پنهان و پوشیده نیست که در حوزۀ “توسعه پایدار” اندیشمندان علوم اجتماعی، فلاسفه یا حقوقدانهای ما تولید مفهوم نکردهاند. اگر قرار است در یک سرزمین یک اتفاقی بیفتد، در حوزههای مختلف باید این اتفاق رخ بدهد. اول باید از سوی اهل تفکر تولید ادبیات و مفهوم شود، در قدم بعدی مستندساز به آن مراجعه و یک اثر رسانهای تولید کند، افراد ببینند و از سوی مردم به یک مطالبه عمومی تبدیل شود و در نهایت سیاستگذاری و قانون شکل بگیرد. این مواردی که از طرف آقای مهدیار مطرح شد مشخص است، اما نهایت و غایت این بحث چیست؟ چه کاری باید انجام داد؟ مصرفزدگی در همۀ حوزهها، از جمله حوزۀ اندیشه نادرست است. اتفاقی که باید رخ بدهد در حوزۀ اندیشه، رسانه، مطالبهگری مردم و قانونگذاری، ضرورت است؛ یعنی چه؟ یعنی ما باید به جایی برسیم که آب برای خوردن نداشته باشیم، آن وقت خودمان میرویم تولید مفهوم و اندیشه میکنیم و فیلمساز اثر هنری تولید میکند. در حال حاضر ما در جهان فانتزی زندگی میکنیم، جهانی که در آن درکی از بحران آب نداریم. شهروند تهرانی از بحران آب چه میفهمد؟! به او بگویی سرزمین ایران دارد خشک میشود، میگوید: واقعاً؟! چرا من چنین چیزی را احساس نمیکنم؟! این یعنی تا وقتی که ما اقتصاد وابسته به منابع داریم، تا وقتی که غرق در منابع هستیم، تا وقتی که ضرورت را احساس نمیکنیم، اتفاقی نمیافتد. ما باید خودمان را از مصرفزدگی نجات بدهیم.
کمیل سوهانی منتقد هنری در ادامه بیان کرد: مستند “بی گدار” اثری بود که نمی توان گفت گزارش تصویری است، کاملاً سینمایی بود. در کمتر از سی دقیقه کلی آمار و اطلاعات به بیننده منتقل میکند و اگر آن وجوه زیباییشناسی سینما در آن نبود ما نمیتوانستیم تحمل کنیم؛ و این به فرم هنری آن باز میگشت، از قاببندی و تصاویر تا نریشن متواضع آن. به نظرم مهمترین مشخصه فیلم، بیادعائی و تواضع بود. یکی از وجوهی که میتوان تشخیص داد که یک فیلم آیا به سینما نزدیک شده است یا نه صدا است. در این مستند دیدیم که روی صدا خیلی جدی کار شده است. این کار گزارش تصویری نبود، مستند سینمایی خوب و تأثیرگذاری بود.
علیرضا دهقان، کارگردان مستند “بیگدار” در ادامه این نشست گفت: اولین مستندی که در سال ۹۴ ـ ۹۳ کار کردهام مستند اوسیا بود. این مستند روایت طولانیترین قنات ایران و دنیا بود به طول ۸۴ کیلومتر که به دلیل ورود فاضلاب صنعتی و بیمارستانی حیاتش با بحران مواجه شده بود. این وضعیت مرا به فکر انداخت که چرا یک فیلم مستند از این بحران محیطزیستی ساخته نشود، بعد از ساخت مستند اوسیا، قنات زاج به همراه ۱۱ قنات دیگر ثبت جهانی شد. اخیراً هم که من سفری به یزد داشتم، نیمی از این قنات پاکسازی شده است و برای بازدید از قنات زاج، تور محیطزیستی گذاشته شده. اگر منِ مستندساز با اثری که تولید میکنم، یک گام در مسیر حفظ محیط زیست برداشته باشم، رسالت خودم را انجام دادهام.
این مستندساز افزود: در بحث بحران آب از سه موضوع صحبت میشود: یکی بحث صنایع و عدم مکانیابی درست آنهاست، به طور مثال کارخانههای کاشیسازی و سرامیک که در منطقۀ کمآبی چون شهر یزد بنا شده است. یکی بحث کشاورزی است و میبینیم مثلاً استان کرمان به اندازه کل ایران دارد از منابع آبهای زیرزمینی آب برداشت میکند. یکی هم بحث انتقال آبها بود که خیلی از کارشناسان محیط زیست هشدار میدادند و یکی از استانهایی که تا بحث انتقال آب میشود همه میخواهند از آنجا آب منتقل کنند، استان چهارمحال و بختیاری است. این سه استان یک رابطهای با هم دارند و حیات آنها به هم وابسته است، یعنی چهار محال و بختیاری تا حدودی اصفهان، یزد و کرمان. و در مستند “بیگدار” ما برای لوکیشن به سراغ این استانها رفتیم.
علیرضا دهقان در ادامه افزود: در جشنواره سینما حقیقت که جشنواره تخصصی مستند است، نزدیک به صد و چهل تا صد و پنجاه مستند محیطزیستی در حوزه آب ساخته میشود و این نشان میدهد که افراد زیادی در این حوزه کار میکنند و درگیر ماجرا شدهاند. مستندهای بحران یک آیینهای هستند از اتفاق و بحرانی که پیش آمده به مخاطبانی که ممکن است خودشان باعث و بانی این اتفاقها باشند. مستندسازی در این حوزه یک آلارم است. به نظر من مستند مادرکشی هشدار خودش را راجع به سدسازی و خیلی از اتفاقات دیگر داده است و برای کسانی که باید از این اتفاق درس میگرفتند یا حداقل در تصمیمگیریهایشان تأثیر میگذاشت، به نظر من این مستند تأثیرش را گذاشت.
وی در ادامه گفت: تا حدودی با صحبتهای آقای مهدیار موافق هستم. اما نه تمام وجوه آن. به نظر من افرادی که متولی شرایطی فعلی هستند باید حواسشان را جمع کنند. یک سری افراد در رأس تصمیمگیری برای محیط زیست قرار میگیرند که کاملا با این فضا بیارتباط هستند و درکی از فضای موجود محیط زیست ایران ندارند. این استمرار در انتسابها و سیاستگذاریهای نادرست شرایط و آینده محیط زیستی مارا بحرانیتر از قبل خواهد کرد.
میثم مهدیار پژوهشگر حوزۀ جامعهشناسی در پاسخ به انتقاد کمیل سوهانی از صحبتهای او گفت: اساساً نقد به معنای روشن کردن است نه به معنای محکوم کردن. در موضوع بحران آب، ماجرا این است که علومانسانیها میگویند مقصر مهندسها هستند. مهندسها میگویند تقصیر دولت است و دولت میگوید مصرف مردم زیاد است. وقتی ما میخواهیم راجع به این موضوع صحبت کنیم باید بدانیم که محل نزاع کجا قرار میگیرد و این یک گام خیلی بزرگ است که باید اتفاق بیفتد. نمیگویم تعارض منافع نیست یا مثلاً منافع شرکتهای سدسازی و شرکتهای مهندسی در میان نیست. برخی از نهادهای انقلابی از قضا دست دارند. سودشان در این است و کسب درآمدهای بزرگی دارند تا بتوانند در حوزه فرهنگ، امنیت و دفاع هزینه کنند و با نیت خیر این کار را میکنند. منتها من باید بتوانم با او گفتگو کنم، باید بتوانم به او بفهمانم کاری که انجام میدهی، چه عواقبی دارد. نیت تو خیر است اما حواست به آینده باشد. برای اینکه این اتفاق بیفتد باید یک سری مفاهیم عام شکل بگیرد که آن روشنفکر، آن انقلابی و آن ارزشی به همدیگر نزدیک شوند.
میثم مهدیار افزود: مهمترین مشکلی که در ایران معاصر داریم نداشتن مفاهیم عام است که بتوانیم سر آن به یک تفاهم ملی برسیم. فراتر از بحث اصلاحطلب و اصولگرا و حتی برانداز. مسئله کلیت ایران است؛ حفظ این از اوجب واجبات است. حتی از حفظ نظام مهمتر است. مسئله دیگر حفظ نظام نیست، مسئله حفظ ایران است. اگر ایران نباشد نه برانداز میتواند در آینده قدرتی داشته باشد نه اصلاحطلب و نه آن اصولگرا. مسئله ایران است و اینکه چطور ایران را به یک مفهوم ملی تبدیل کنیم.
معاون پژوهشی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در ادامه گفت: انسان میتواند از اسارت تکنولوژی فراروری کند، میتواند از اسارت مصرف فراروی کند. همین که ما اینجا نشستهایم و گفتگو میکنیم، یعنی اینکه میخواهیم فراروی کنیم تا بتوانیم به یک تعادلی برسیم. همانطور که ضرورتها در شکلدهی به فرهنگ و اندیشه تأثیرگذار هستند، همانطور هم ساحت اندیشه نقشآفرینی میکند. استادی که در دانشگاه از منظر اقتصاد سیاسی تیغ نقد را علیه همه بر میکشد، خودش نباید مصون تلقی شود، او هم باید بپذیرد به دلیل اینکه نسبت به ایران علقه پژوهشی نداشته است. تفکر غیرتاریخی و یک نگاه جهانشمول به اندیشه داشته است و تأثیر بوم را در حوزه فکر و فرهنگ و اندیشه نادیده گرفته است و دچار ترجمهزدگی شده است، خود او هم مسئول است و با آن مسئولی که منافع شخصی و صنفیاش را در سیاستگذاری سهیم میکند همدست است. به جای اینکه بحث را سیاسی کنیم بگوییم تقصیر این دولت یا آن دولت است، تقصیر این فرد یا آن فرد است. تقصیر انقلابی یا سکولار است، باید نشان بدهیم که همه در این وضعیت سهیم هستیم تا بتوانیم یک مسیری برای رسیدن به آن تفاهم ملی پیدا کنیم.
در ادامۀ این نشست وحیدزاده با دهقان و سوهانی گفتگویی دربارۀ نحوۀ گزینش مدیوم برای پرداختن به موضوعی چون بحران آب داشت و با آنها از تفاوتهای مستندسازی و فیلم داستانی سخن گفت و به نسبت این دو با یکدیگر و موضوعات چالشبرانگیز و بحرانی پرداخت.
ثبت دیدگاه