» نشست چهارم: اندیشه امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی(ره) و شهید محمدباقر صدر(ره)

پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی

  • اخبار
  • انتشارات
  • گروه‌های علمی
    • گروه علمی مطالعات رسانه و سینما
    • گروه علمی مطالعات اجتماعی و فرهنگی انقلاب اسلامی
    • گروه علمی حکمت هنر
    • گروه علمی سیاست‌گذاری فرهنگی و هنری
  • باشگاه هنر و اندیشه
  • نشریه بیناب
  • فروشگاه کتاب
  • نگارخانه
  • تماس با ما
  • اخبار
  • انتشارات
  • گروه‌های علمی
    • گروه علمی مطالعات رسانه و سینما
    • گروه علمی مطالعات اجتماعی و فرهنگی انقلاب اسلامی
    • گروه علمی حکمت هنر
    • گروه علمی سیاست‌گذاری فرهنگی و هنری
  • باشگاه هنر و اندیشه
  • نشریه بیناب
  • فروشگاه کتاب
  • نگارخانه
  • تماس با ما

نشست چهارم: اندیشه امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی(ره) و شهید محمدباقر صدر(ره)

۱۳۹۷-۱۱-۱۷ ۱۳۹۷-۱۱-۱۷ بازدید : 4054

سلسله نشست های “ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟” به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی با همکاری مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق (ع) برگزار گردید. در نشست چهارم اندیشه های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی(ره) و اندیشه برنامه پژوهشی علامه طباطبایی(ره) و شهید محمد باقر صدر(ره) توسط حجت الاسلام فرحانی، دکتر مهدی سپهری و حجت الاسلام امید موذنی بیان گردید.

سلسله نشست های “ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟” به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی با همکاری مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق (ع) برگزار گردید. در نشست چهارم اندیشه های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی(ره) و اندیشه برنامه پژوهشی علامه طباطبایی(ره) و شهید محمد باقر صدر(ره) توسط حجت الاسلام فرحانی، دکتر مهدی سپهری و حجت الاسلام امید موذنی بیان گردید.

در زیر گزارش متنی و صوت کامل این نشست منتشر می گردد:

ارائه حجت الاسلام فرحانی از اندیشه امام خمینی(ره)

جلسه «آشنایی با اندیشه و برنامه علمی پژوهشی آثار امام خمینی (ره)» روز پنجشنبه ۴ بهمن ماه در دانشگاه امام صادق علیه السلام با ارائه حجه الاسلام علی فرحانی برگزار شد. در این جلسه استاد فرحانی در چند بخش بیانات خود را پیرامون آثار حضرت امام عرضه کردند که در گزارشی مختصر در ضمن ۱۶ نکته به آن اشاره خواهیم کرد:

  1. مظلومیت علمی حضرت امام خمینی(ره) به نحوی است که در عرصه های اساسی نظریه پردازی از ایشان نامی برده نمی شود و حتی تئوری یا نظریۀ علمی خاصی برای ایشان شمرده نمی شود.
  2. اگر به حضرت امام به عنوان یک عالم نگاه کنیم در دو حوزه اثر گذاری شگرف داشته است:

الف. حوزۀ علمی: حضرت امام بعنوان یک عارف، بعنوان یک عالم اخلاقی و مهذب، بعنوان یک فقیه و اصولی و در نهایت بعنوان یک اسلام شناس؛ آثار بزرگ و سترگی دارند که برخی از آنها کم نظیر و برخی قطعا بی نظیر است.

ب. حوزۀ عملی: ایشان بعنوان یک عالم عامل و مبارز توانسته اند یک مولود عینی بنام انقلاب اسلامی ایران را مدیریت و رهبری کنند.

  1. علوم انسانی اسلامی در جهان فعلی، فرع علوم انسانی غربی است. مجموع برآیند این علوم را می توانیم سبک زندگی بدانیم؛ لکن هیچگاه نگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری را بعنوان یک اندیشمند و صاحب نظریه در این عرصه بررسی نمی کنیم. مظلومیت مقام معظم رهبری و حضرت امام در این عرصه مشترک است.
  2. یکی از شاهدهای مهم بر وجود تئوری های علمی و اثبات بُعد علمی حضرت امام دیدن و مقایسه میزان آثار مکتوب ایشان با سایر اندیشمندان مثل شهید صدر، شهید مطهری و دیگر اندیشمندان این عرصه است.
  3. برای نتیجه بخش بودن مباحث در علوم انسانی و سبک زندگی اسلامی بر خلاف روش تکثرگرای امروز، نیاز به خوانش خاص حضرت امام خمینی(ره) از علوم اسلامی داریم. حضرت امام یک نگاه «وحدانی» و «جامع» از علوم اسلامی دارد و این دقیقا نقطه مقابل تمامی اندیشمندان حاضر در این عرصه است. این نگاه نقطه عزیمت صحیح در افکار حضرت امام خمینی(ره) است.

 

  1. در نگاه متکثر برای هر علمی یک هدف قرار داده می شود که این اهداف نهایتا با یکدیگر سازگار نمی شوند لذا به تناقض منتهی می شوند. لذاست که نه غرب و نه تابعین داخلی آنها به یک سبک نهایی که برآیند همه این علوم باشند و یک هدف واحد داشته باشند نمی رسند و مدل های پسینی تولید علم را پیشنهاد می دهند.
  2. در فضای علوم اسلامی نیز این مشکل وجود دارد، به اشکالاتی که به عرفان گرفته می شود نظر کنید! به اشکالات فسلفه اسلامی دقت کنید! به ضعف هایی که در نگاه به فقه سنتی یا پویا مطرح می شود التفات کنید! کار به جایی می رسد که حتی این تناقضات را به حضرت امام نسبت می دهند؛ در حالی که ایشان هیچ تهافت و تناقضی در جمع میان تمام علوم از نهایی ترین نقطه عرفان تا ریز مباحث فقه نمی بینند.
  3. استاد فرحانی در جهت تبیین این مدعای خویش به نامه حضرت امام به آقای قدیری اشاره می کنند و با نقل این جمله از حضرت امام به نگاه وحدانی و جامع علوم از دید ایشان پرداختند:

«پس از عرض سلام و قبل از پرداختن به دو مورد سؤال و جواب، این جانب لازم است از برداشت جنابعالى از اخبار و احکام الهى اظهار تأسف کنم. بنا بر نوشته جنابعالى زکات تنها براى مصارف فقرا و سایر امورى است که ذکرش رفته است و اکنون که مصارف به صدها مقابل آن رسیده است راهى نیست».

  1. اگر حضرت امام خمینی(ره) با دستگاه علمی خودش دیده نشود یک شخصیت متناقض است که آثارشان در فقه، اصول و عرفان متناقض است، عباراتی را که مدعیان و منکران در فلسفه، اخلاق و عرفان و فقه سنتی از ایشان مورد استناد قرار می دهند، بزرگترین شاهد بر این مدعاست. حضرت امام می فرماید:

«بسیارى از زمان‌ها بر ما گذشت که یک طایفه اى فیلسوف و عارف و صوفى و متکلم و امثال ذلک که دنبال همان جهات معنوى بودند، اینها گرفتند آن معنویات را، هر کسى به اندازه ادراک خودش، و تخطئه کردند قشریون. تمام ماعداى خودشان را قشرى حساب کردند و تخطئه کردند بلکه وقتى دنبال تفسیر قرآن رفتند ملاحظه مىکنیم که، تمام آیات را، اکثر آیات را برگرداندند به آن جهات عرفانى و جهات فلسفى و جهات معنوى، و بکلى غفلت کردند از حیات دنیاوى و جهاتى که در اینجا به آن احتیاج هست و تربیت هایى که در اینجا باید بشود؛…در همین اوان و همان عصر، یک دسته دیگرى که اشتغال داشتند به امور فقهى و به امور تعبدى، اینها هم تخطئه کردند آنها را: یا حکم الحاد کردند، یا حکم تکفیر کردند، یا هر چه کردند و این هر دو اش خلاف واقع بوده. اینها محصور کردند اسلام را به احکام فرعیه؛ و آنها هم محصور کرده بودند اسلام را به احکام معنویه»

  1. از نظر حضرت امام، اسلام یک چهره بسیط و حقیقت وحدانی دارد و درعین اینکه تمام ساحات علمی را در بر میگیرد لکن نگاه متکثر به علوم ندارد. پرداختن مستقل به شاخه های مختلف علمی، به نحوی که در ضمن یک حقیقت وحدانی نباشد، باعث می شود از اسلام واقعی دور شویم و در نتیجه به ثمره مطلوب و غایت نهایی نرسیم.

این چنین نگاهی است که باعث می شود حضرت امام در کتاب البیع بگویند: «الاسلام هو الحکومه» و در جای دیگر بفرمایند: «رسول اکرم و سایر انبیا نیامدند که اینجا حکومت تأسیس کنند، مقصد اعلا این نیست؛ نیامدند که اینجا عدالت ایجاد کنند، آن هم مقصد اعلا نیست، اینها همه مقدمه است»

کسی که با نگاه متکثر به علوم اسلامی نگاه کند این تعابیر حضرت امام را متناقض معنا می کند در حالی که با نگاه اسلامِ وحدانی که تئوری علمی حضرت امام است هیچ گونه تناقضی در بین این دو کلام وجود ندارد.

  1. علم «اصول فقه» یکی از علوم اسلامی است که در تولید علوم انسانی به شدت اثرگذار است. این علم یک تابع استنباط است که ورودی آن روایت و آیه است و خروجی آن فتوا. این علم وظیفه توزین منابع دین در عرصه فقه فردی و اجتماعی را داراست. به نظر ما تولید علوم انسانی اسلامی امری است که فقط با دستگاه استنباطی حضرت امام ممکن است.
  2. اگر کسی با مباحث عرفانی حضرت امام بحث خداشناسی و انسان شناسی خویش را کامل کند و با نظام فلسفی ایشان چگونگی سریان این نگاه توحیدی تا مبادی تصدیقی علوم را برهانا درست کند و نهایتا با علم «اصول فقه» زبان شناسی معصوم و تابع حجج را تنظیم کند، در هیچ نقطه ای از مسیر تولید علم که مبتنی بر احکام اسلام و منطبق بر واقع باشد، متوقف نمی شود.
  3. دستگاه استنباطی حضرت امام خمینی(ره) به خلاف بسیاری از علما (همچون شهید صدر، آیت الله خویی، آقاضیاء الدین عراقی، مرحوم نائینی، آخوند خراسانی و…) چنین نیست که احکام را فعلی و انشائی و سپس فعلی در حق شخصی و انشائی در حق شخص دیگر بکند. مبتنی بر این دیدگاه منحصر به فرد است که ایشان معتقدند برخی قرائات از اسلام ما را به همان مدل اسلام کوخ نشین می رساند. ایشان در کتاب تهذیب الاصول بعد از بیان چند مقدمه چنین می فرمایند:

« و أعجب منه: کون حکم فعلیاً فی ساعه و إنشائیاً فی اخرى، و فعلیاً فی حقّ شخص و إنشائیاً فی حقّ آخر، إلى غیر ذلک ممّا یدمغه البرهان و حکم العقل بامتناع تغیّر الإراده فی حقّ الشارع، بل و لا یناسبه القوانین العقلائیه؛ عالمیه کانت أو غیرها.»

  1. نگاه امام به علوم پایه برگرفته از حقیقت اسلام است در حالی که نگاه اکثریت حاضر در عرصه تولید علم یک نگاه متکثر است. این نگرش کثرت‌بین هم سبب تناقض در آثار امام و تمدن اسلامی می شود و هم سبب می شود که هیچگاه به نقطه هدفِ مشترک میان علوم و نتیجه مفید در خارج نرسیم.
  2. تنها مدلی که تضمین کننده رسیدن به هدف سیر و سلوک اسلامی و جمع آن با انجام وظایف اجتماعی است، مدل و دستگاه علمی-معرفتی حضرت امام خمینی(ره) است. این الگو و مدل کارکرد خود را در دوره جنگ تحمیلی نشان داد و شاهد صدق این مدعا نیز مقام معظم رهبری هستند که در دیدار با کارمندان وزارت اطلاعات بر این مسئله شهادت دادند.

۱۶. استاد در انتها با اشاره به وحدت نظری میان الگوی علمی حضرت امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی(ره) حاضرین را به استماع صوت «نشست فرهنگی بزرگداشت علامه طباطبایی» دعوت کردند. این صوت در کانال المرسلات(@almorsalat ) موجود است.

 

صوت کامل سخنرانی حجت الاسلام فرحانی

http://rcica.ir/ummu/uploads/2019/02/فرحانی_mixdown.mp3

 

ارائه دکتر سپهری از اندیشه علامه طباطبایی(ره)

وقتی بنا باشد در یک جلسه اندیشه یک اندیشمند را بررسی کرد، روش بحث  مهم می شود. یکی از روش ها، شناخت تاریخی است که ناظر بر زندگی و اندیشه افراد است. این شناخت تاحدودی به فهم اصل بحث ایشان کمک می کند.

با شناخت تاریخی، زندگی بابرکت ۸۱ ساله ایشان چهار دوره می شود:

۱۲۸۱ش(تولد ایشان) تا ۲۳ سالگی در شادآباد تبریز بوده اند و دروس ابتدایی حوزه یعنی تا کفایه را خوانده اند. برادرشان محمد حسن بودند که با هم در تبریز درس خوانده اند. ۵ سالگی مادر و در ۹ سالگی پدر را از دست می دهند. از ایشان نقل شده است که با دروس ارتباط نمی گرفتند، استاد هم به ایشان اخم یا تلنگری می‌زند، ظاهرا در کوه های اطراف توسلی می کنند و مشمول عنایت می شوند. علامه گوید بعد از آن، مسائل برایم حل می شد، تا جایی که هیچ ایرادی را نزد استاد نبردم. در اشعار خودشان بعدها می فرمایند: …. من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه/ ذره ای بودم و مِهـر تو مــرا بالا برد/ من خَس بی سر و پایم که به سیل افتادم/ او که می رفت مرا هم به دل دریا برد……..

از ۲۳ سالگی تا ۳۳ سالگی در نجف بوده اند. آنجا از املاک موروثی، درآمدی دریافت می کردند و از شهریه هم استفاده نمی کردند. دروس خارج فقه و اصول را نزد شیخ محمدحسین اصفهانی و نائینی و سیدابوالحسن اصفهانی خواندند. شش سال هم منظومه و اسفار و شفا و… را پیش مرحوم بادکوبه ای تلمذ کرده اند. هندسه و ریاضی و حساب و… را هم ورود کرده اند. ایشان می فرمایند زمانی که به نجف رفتم، نزد امیرالمومنینعلیه السلام عرض کردم شما ما را راهنمایی کنید. ایشان گویند سیدعلی آقای قاضی منزل ما آمدند و توصیه به تزکیه می‌کردند. بعدها در ۵ سال آخر حضور در نجف ارتباط سلوکی ایشان با سیدعلی قاضی شکل گرفته و به تعبیر ایشان هر چه دارند را از آنجا گرفته اند.

بعدها با مشکلات اقتصادی مجبور به برگشت به تبریز می شوند و ده سال یعنی تا ۴۳ سالگی تبریز هستند. بعدها علامه افسوس می خورند که این چند سال از سیرعلمی عقب افتاده اند. مشی ساده‌زیستی و زندگی عمومی خودشان را در آنجا داشته اند.

دوره چهارم زندگی، هجرت ایشان به قم هست. ایشان دروس فقهی را شروع می کنند، ولی با توجه به اینکه علوم عقلی کار نمی شده است تدریس اسفار را شروع می کنند. چون فضای قم بیشتر با ابن سینا و نه ملاصدرا همراه می شد، اسفار را خصوصی ادامه دادند و اشارات را آغاز کردند. در کنارش با توجه به کم کاری در حوزه تفسیر، ۱۷ سال هم درس تفسیر را داشتند که تفسیر المیزان بیرون آمد. سه واقعه مهم ایشان در قم فوت سه نفر است: سیدعلی آقای قاضی، اخوی ایشان و همسر ایشان. این فوت ها و شهادت امثال آقای مطهری و مفتح و… چنان به ایشان فشار روحی آورد که عوارض بدنی داشت. دیدار و مباحثات ایشان با هانری کربن نیز مهم است که سیدحسین نصر یا شایگان ترجمه را بر عهده داشتند.

با رویکردهای غیرتاریخی نیز می توان به اندیشه علامه پرداخت. یکی از روش ها، بازسازی مساله محور است. مثلا کانت مساله خود را به صراحت گوید که امکان متافیزیک است. ولی برخی اندیشمندان که به صراحت مساله خود را بیان نکرده اند به نوعی بازسازی اندیشه آن ها نیاز است. بعد از مساله، نظریه معلوم شود، سپس ها نقد ها و پاسخ ها و… . از این سیر، خط فکری اندیشمند کشف می شود. ولی به هر صورت مسائل اگر با صراحت بیان نشوند و از طرفی اندیشمند مطالب و مسائل گوناگون داشته باشد، بازسازی اندیشه دشوار می شود. مثلا مساله ایشان جمع قرآن و روایت(مثلا در المیزان) بوده است، یا رابطه ایدئولوژی و جهان‌بینی(مثلا رساله اعتباریات) یا کنش اجتماعی(مثلا در رساله منامات یا اعتباریات) یا خلط اعتباریات در فقه و اصول(مثلا حاشیه بر  کفایه)؟ بنابراین انتخاب یک سوال و بازسازی اندیشه ایشان دشوار است. البته می شود مساله را کلی‌تر کرد و به این روش پرداخت، به نظر می رسد در این سطح «توحید» دغدغه محوری ایشان است.

روش دیگر توجه به برنامه پژوهشی افراد است که در فلسفه علم به لاکاتوش گره می خورد. برنامه فکری هر اندیشمند یک هسته سخت مرکزی دارد و یک کمربند محافظ. داده ها و نقدها عموما کمربند را نازک تر کنند ولی به هسته نمی رسند. شاید در این نگاه هسته سخت مرکزی علامه، توحید ذاتی باشد که از آن به لایه های بعدی در مورد انسان و… می رسند.

روش دیگر بحث در مورد اندیشمند «روش شناسی بنیادین» است. این روش را آقای پارسانیا طرح کرده اند. در این روش هر نظریه یک وجه نفس الامر دارد. یک وجه دیگر جهان عینیت است که چگونه نفس الامر ابتدا به ذهن افراد نازل شده و بعد وارد حوزه جمعی و فرهنگی می شود. به عبارت دیگر هر نظریه یک زمینه‌های معرفتی مانند معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی و… دارد و یک زمینه‌های غیرمعرفتی مانند عوامل روانی و اجتماعی. بر این اساس می توان مباحث علامه را در پیوند با مبانی فکری ایشان می توان تحلیل کرد و نیز می توان بر اثر عوامل اجتماعی مثلا شرایط نجف یا قم تحلیل کرد. مثلا ایشان رساله اعتباریات را نجف نوشته اند و بعد از آن که شروع به نوشتن رساله منامات می کنند، چون در این زمان ارتباط ایشان با سیدعلی قاضی شروع شده رنگ عرفانی متن منامات قوی می شود. رسائل سبعه را هم ایشان در تبریز و قبل از هجرت به قم داشتند.

مدل پنجمی که الان روش بحث ما می باشد سیر تاویلی تنزیلی است که با برنامه پژوهشی شباهت هایی دارد. ولی برای ما خیلی مهم است که این متفکر چه جریانی در درون خود دارد و از طرفی ما در مقابل این اندیشمند چه درکی خواهیم داشت. به عبارتی یک دور تاویلی بین ما و ایشان صورت می گیرد، در حالیکه ایشان و خود ما هم در این دور حضور داریم. البته دور انواع گوناگونی دارد، مثلا از حضوری به حصولی و برعکس، از کل به جزء و برعکس، از آفاق به انفس و برعکس. به هرصورت ما یک سیر داریم که از مبنا به فروعات و برعکس سیر می کنیم. ولی دغدغه اصلی در این سیر، مساله «توحید» است و ذات خداوند که باید حاضر باشد.

همین منظر به او قدرتی می دهد که گاهی از صدرا هم فاصله می گیرد. رسائل سبع نمونه ای از بروزات این مسیر است. دین صرفا یک سه گانه شامل اعتقادات، اخلاق و احکام که در کلام و اخلاق و فقه پرداخته می‌شوند نیست. در نگاه متعارف گویا ابتدا در اعتقادات پایه را می بندیم و بعد سراغ متون می رویم. علامه از این نگاه فاصله دارد. ایشان در المیزان بحث می کنند که فرق ما با ادیان گوناگون معلوم نیست، چرا که اعتقادات و اصل احکام و اخلاق یکی است. در حالیکه اگر آن نگاه پایه ای در کل مسیر و اجزاء و ابعاد حاضر باشد تفاوت های نیز روشن می شود. ایشان در رساله ذات ملحقه ای دارند که خودش سه فصل است. در فصل دوم این ملحقه در مورد تفاوت اصل توحید در اسلام توضیح می دهد:

« قد عرفت أنّ مقتضى البرهان المذکور فی الفصل الثانی من الرساله أنّ اللّه عزّ اسمه ذات مستجمع لجمیع صفات الکمال، منفی عنه جمیع صفات النقص، و أنّ جمیع صفاته عین ذاته، و هذا هو الموروث عن الشرائع السابقه المندوب إلیه بدعوه المرسلین و الأنبیاء الماضین علیهم السّلام، و هو الذی یظهر من تعالیم الحکماء المتألّهین من حکماء مصر و یونان و الفرس و غیرهم، و هو الذی شرحه الأعاظم‌ و أشدّها الوجود غیر المتناهی قوّه و کمالا، و هو المرتبه الواجبیّه، و أنّ جمیع المراتب موجوده غیر أنّها بالنسبه إلى المرتبه الواجبیّه وجودات رابطه غیر مستقلّه فی نفسها لا یحکم علیها، و بها مستهلکه تحت لمعان نوره و إشراق بهائه…… و قد ظهر ممّا تقدّم أنّ إثبات أکمل مراتب توحید الحقّ سبحانه هو الذی اختصّت به شریعه الإسلام المقدّسه، و هذا هو المقام المحمّدی الذی اختصّ به محمّد و الطاهرون من آله صلّى اللّه علیهم و الأولیاء من امّته على نحو الوراثه…..»

در فصل بعد اثرات و تبعات نگاه توحید ذات را اشاره می کنند که در امور جامعه و علم و ولایت تاثیر دارد:

« و الذی ذکرناه من التوحید الذاتی هو المشهود بالشهود، التامّ الساذج الموجود، فإنّ الإنسان بحسب أصل فطرته یدرک بذاته وجوده، و أنّ کلّ تعیّن فهو عن إطلاق و إرسال؛ إذ شهود المتعیّن لا یخلو عن شهود المطلق. و یشاهد أیضا أنّ کلّ تعیّن فی نفسه و غیره فهو قائم الذات بالإطلاق، فمطلق التعیّن قائم الذات بالإطلاق التامّ. و یجد أیضا من نفسه لزوم الخضوع و الکدح من تعیّنه لإطلاقه، و حسن الحسن، و قبح القبح و أنّ التکلیف محتاج إلى البیان، و هذه المعانی الثلاثه: هی التوحید الذاتی، و الولایه المطلقه، و النبوّه العامّه، و هذه الشریعه الإسلامیّه هی القائمه على هذه الامور بتمامها و کمالها. قال اللّه تعالى:{فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ‌} و قد انتج استعمال الفطره الساذجه فی هذه الشریعه المقدّسه فی کلّ من مرتبتی الملکات و الأفعال نتیجته عجیبه لم یسبقها إلیها شی‌ء من الشرائع السالفه. أمّا فی مرتبه الملکات، فالملکه علم، و الإنسان الکامل لایرى إلّا الحقّ سبحانه، و الإنسان المستکمل لا ینبغی أن یتوجّه إلى غیر الحقّ سبحانه، فلا یبقى موضوع للأخلاق الرذیله، کالعجب و الکبر و الریاء و السمعه و الجبن و البخل و حبّ الجاه‌…….‌ »

بنابراین اصل توحید شیعه توضیح دیگر و والاتری دارد. این فهم تا لایه های رویین نیز ادامه می یابد. این نحوه تبیین عقاید با نوع رایج بیان اعتقادات متفاوت است. همه چیز به توحید برمی گردد. حتی فطرت زیبایی و …نیز برگرفته از فطرت توحید است که تولد بر فطرت به معنای تولد بر توحید معنا می شود. همچنین سایر موضوعات مهم مثلا اینکه قوام اجتماع به چیست؟ فلسفه احکام الهی چیست؟ اینکه مثلا در ادامه آیات احکام، مثلا آیه بقیه الله خیر لکم … می آورد چه معنایی دارد؟ احکام اقتصادی و فردی و … با نگاه توحیدی نسبت دارد. مثلا فرموده «الّا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا». احکام برای اعمال و ملکاتی صورت می گیرد که وجه توحیدی دارد. تاریخ نیز بازشدن اصل توحید است. «لا نفرق بین احد من رسله…» یک انسان چند هزار ساله در تاریخ داریم که با توحید باید تحلیل شود. توحید معیار موضع انتقادی ما در اجتماعی نیز می شود. در نگاه هرمنوتیک و امثالهم فهم مهم می شود، همدلی برای فهم، ولی شاخص انتقاد چه می شود؟ اگر قدرت و فرهنگ و… فهم نابه جایی شکل دهد شاخص تشخیص ما چیست؟ توحید ذات فقط در همین اسلام ممکن بوده، و تمام حوزه های فردی و اجتماعی و حقیقی و اعتباری را شکل می دهد.

حرکت از توحید به سمت افعال گویا نوعی تنزیل است و برگشت از سطح به اون هسته نوعی تاویل. کما اینکه در قرآن «و احسن تاویلا» استفاده شده است. این رفت و برگشت منطق خاص خودش را می طلبد. اگر ما بخواهیم یک پدیده فردی یا اجتماعی مثلا «آقازادگی» را به این اصل برگردانیم آیا شدنی است؟ بر خلاف نگاه های مبنایی غرب، ما مبنای دینی مانند توحید را به مباحث رویین ارتباط نداده ایم، تا جایی که اصل سوال از این ارتباط زیر سوال رفته است.

علامه یک مفهوم «تحلیل و ترکیب» نیز دارند که بیشتر در فضای منطق متعارف است. حتی معنای عرفی را نیز می توان به معانی توحیدی و حقانی ربط داد. در اصول بیشتر به لغت و واژه توجه کرده و پهنای بحث توسعه می یابد ولی ژرفای بحث زیاد نمی شود. علامه بحثی در کلام خداوند دارند که اشاره های توحیدی دارند.

به نظر می رسد در بررسی اندیشه علامه طباطبائی (ره) بتوان این چنین گفت که ایشان تعمیقا و عمیقا اشراقی است، تدقیقا و دقیقا مشائی است و تجمیعا صدرائی است. کما اینکه باطن مطالب را توضیح می دهد ولی در در نوشتار اصلا عرفانی نبوده و شطحیات ندارد.

از لحاظ چارچوب فکری نیز اگر بخواهیم مبنا، مبدا و مسیر را نشان دهیم سه چیز اهمیت می یابد: «ذات حق تعالی»، «اصل واقع» و «نفس». اصل توحید مبنا است، ولی مبدا اصل توحید بر اصل واقعیت می باشد. این مبدا یک مسیر هم دارد که موضوع «نفس» است. از جمله مباحثی که در این مسیر پوشش داده می شود رد دوگانگی سوژه و ابژه است. انسان با واقعیت پیوند دارد و فهم او را شکل می گیرد.

صوت کامل سخنرانی دکتر سپهری

http://rcica.ir/ummu/uploads/2019/02/سپهری_mixdown1.mp3

 

ارائه حجت الاسلام موذنی از اندیشه و برنامه پژوهشی شهید محمد باقر صدر(ره)

شهید صدررحمه الله علیه متولد ۱۳۱۳ (۱۳۵۳ ق) بودند و شهادت ایشان در ۱۳۵۹ (۱۴۰۰ق) بود و عمر کوتاه و بابرکت حدودا ۴۵ سال داشتند. ایشان را باید از نوابغ علمی تاریخی تشیع دانست که بنا بر نقل مقام معظم رهبری نبوغ ایشان در صد سال اخیر بی‌نظیر بوده است. ایشان از خاندان صدر که بزرگترین خاندان شیعی محسوب می شوند و از طرف مادری خاندان آل یاسین محسوب می شوند. بنا به یک تحقیق تاریخی، تمام اجداد پدری ایشان تا امام موسی کاظم علیه السلام مجتهد بوده اند. ایشان هم قبل از بلوغ به درجه اجتهاد رسیدند و از امثال آیه الله خوئی و شیخ آل یاسین اجازه اجتهاد گرفتند.

علاوه برنبوغ ذاتی، اندیشه ایشان دارای عمق و اصالت نیز هست. به این معنا که نبوغ و فهم سریع مطالب مانع عمق‌بخشی مباحث نشده است، ضمن اینکه با تسلط ایشان بر سنت علمی، اصالت مباحث را حفظ کرده اند. همچنین در کنار اصالت، معاصرت در اندیشه ایشان موج می زند. مثلا حساب احتمالات که نماینده تفکر تجربی دوران معاصر است را محل بحث می گذارد. ویژگی دیگر اینکه جنس مباحث ایشان صرفا برای تشیع نبوده و با ادبیات فراگیر دینی نگاشته شده است، نمونه اش کتاب اقتصادنا است که در کشورهای سنی هم تدریس می شود. رویکرد کلی اندیشه ایشان، فقهی و اصولی است که زبان عُقلائی و عرفی است و نه فلسفی. ضمن اینکه ادبیات مباحث ایشان روان و منظم و صریح بوده و مغلق گویی های متون دیگر را ندارد. نوآوری، ویژگی دیگر مطالب ایشان است که بلااستثناء در تمام علوم حوزوی که پرداخته اند به تعبیرمقام معظم رهبری مکتب – نه نظریه- آفریده اند. نحوه مواجهه ایشان با مباحث، کل نگری است که مباحث- مثلا مباحث قرآن یا سیره ائمه علیهم السلام -در یک نظام به هم پیوسته طرح می شود. به واسطه استحکام نظری ایشان، نوعی ثبات از اول تا آخر آثار ایشان دیده می شود، همچنین روشمندی و ساختارمندی مطالب ایشان است.

بنابراین به طور خلاصه با یک اندیشمند دینی استثنائی مواجه هستیم که با تکیه بر منابع اصیل دینی و نبوغ شخصی و ریشه خانوادگی، مباحث دینی را به صورت نظام وار، روان، نوآورانه، اصیل، امروزی و روشمند تبیین می کند.

پروژه اصلی شهید صدر را می توان «نظریه‌پردازی و برنامه‌ریزی برای تحقق اسلامِ شامل» دانست.

اسلامِ شامل به معنای اسلامی است که در همه موضوعات، همه زمان ها و همه مکان ها حاضر است. این اسلام در مقابل اسلام التقاطی و سکولاریسم است. منظور از اسلامِ شامل، اسلام محض نیست. چرا که هدف این اسلام، پیاده سازیِ اسلام محض و واقعی نزد خداوند نیست، بلکه این مکتبِ شامل به واسطه نظریه و روش و… از سایر مکاتب متمایز شده و وصف به اسلامیت می شود. در این راه، ایشان ابتدا قواعد و روش ها و… اسلامِ شامل را تبیین کرده، سپس تطبیق با سایر مکاتب داشته و سپس از این اسلام دفاع نظری و روانی داشته اند. ایشان حکومت را لازمه پیاده سازی این نوع اسلام می دانند. چرا که حکومت مانند پدری باید فرزند خود را نزد خود پرورش دهد.

شهید صدر اعتقاد دارد برای مقابله با حاکمیت نظام‌های غربی، باید به حکومت رسید، حکومت نیز به مذهب نیاز دارد، مذهب(مکتب) کلی‌تر از نظام است و شهید صدر روی بخش مذهب تکیه می کند. مذهب را شهید صدر اکتشافی می داند، ولی در مورد نظام چندان دیدگاه ایشان در برخی مسائل ممکن است روشن نباشد. مساله کشف و حجیّت در اندیشه ایشان اهمیت دارد. در مذهب دنبال کشف نیز نیستیم. خود ِمذهب ذیل نظریه شکل می‌گیرد. در نظریه‌پردازی مفاهیم عامه و کلان تبیین می‌شود. در نظریه‌پردازی از قرآن استفاده می‌کنند. در حالیکه در مذهب علاوه بر آن از نصوص و احکام دیگر شرعی نیز استفاده می‌کنند. کتاب «نظریه‌پردازی قرآن‌بنیان» تالیف آقای بهمنی است که گام‌های نظریه‌پردازی شهید صدر را بیان می‌کند. نظریه از پرسش بشر در این روزگار آغاز می‌شود و قرآن، استنطاق می‌شود.

علاوه بر موضوع مکتب، موضوع منطقه الفراغ نیز در اندیشه ایشان اهمیت دارد. منطقه الفراغ تئوری‌پردازی سکولاریسم اسلامی نیست. منطقه الفراغ منطقه خالی از حکم نیست. از نظر ایشان منطقه الفراغ منطقه اباحات اولیه است که ولی فقیه در اینجا حکم می گذارد. از لحاظ نص اولیه حکم نیست ولی در سطح عمل حکمِ ولی فقیه وجود دارد. نکته دوم اینکه منطقه الفراغ ارتباطی با موضوعات احکام و تزاحم احکام امام خمینیرحمه الله علیه ندارد. چرا که منطقه الفراغ تزاحم دو حکم نیست، بلکه اساسا نصی وجود ندارد و حاکم ذیل مذهب حکم قرار می دهد، پس منطقه بدون حکم نداریم. در سطح دوم تزاحم احکام وجود دارد که اینجا نیز نظریه شهید صدر مصلحت یا ضرورت سنجیِ حاکم شرع است.

صوت کامل سخنرانی حجت الاسلام موذنی

http://rcica.ir/ummu/uploads/2019/02/موذنی_mixdown.mp3
امکانات
برچسب ها
امام خمینیایرانی ها چه رویایی درسر دارندسید امید موذنیشهید صدرعلامه طباطباییعلی فرحانیمهدی سپهری
ثبت دیدگاه
برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

درس‌گفتار و دوره‌های آموزشی
بیناب، مجلۀ تخصصی فرهنگ‌وهنر
دیدگاه
در نشست «تعزیه و روایت ایرانی» مطرح شد: «تعزیه، حلقه مفقوده روایتِ ایرانی»

در نشست «تعزیه و روایت ایرانی» مطرح شد: ...

۱۴۰۴-۰۹-۰۲
با کتاب «مفاهیم کلیدی در اقتصاد رسانه»؛ آرین طاهری برگزیده سی‌و‌دومین جشنواره کتاب سال دانشجویی شد

با کتاب «مفاهیم کلیدی در اقتصاد رسانه»؛ ...

۱۴۰۴-۰۸-۲۸
کارکرد ادبیات داستانی در ادبیات نمایشی مذهبی ایران

کارکرد ادبیات داستانی در ادبیات نمایشی م...

۱۴۰۴-۰۸-۲۴
در نشست ایده ایران چیست؟ مطرح شد: «بازگشت به کجاستیِ ایران؛ از فلسفۀ مکان تا طرح آمونیل»

در نشست ایده ایران چیست؟ مطرح شد: «بازگش...

۱۴۰۴-۰۸-۱۳
نشست نقد و بررسی رمان «آن‌جا» برگزار شد؛ آینده‌ای که نمی‌خواهد از گذشته جدا شود

نشست نقد و بررسی رمان «آن‌جا» برگزار شد؛...

۱۴۰۴-۰۸-۱۱
در آیین نکوداشت استاد محمود فرشچیان مطرح شد؛  هنر، سلوک و احیاء؛ مروری بر میراث محمود فرشچیان در هنر معاصر ایران

در آیین نکوداشت استاد محمود فرشچیان مطرح...

۱۴۰۴-۰۸-۱۱
«آمونیل؛ طرحی برای توسعه و منطقه‌گرایی در غرب آسیا»

«آمونیل؛ طرحی برای توسعه و منطقه‌گرایی د...

۱۴۰۴-۰۸-۱۱
چگونه می‌توان از معماری بومی به‌عنوان الگوی سیاست‌گذاری شهری بهره گرفت؟

چگونه می‌توان از معماری بومی به‌عنوان ال...

۱۴۰۴-۰۸-۱۱
نشست نقد و بررسی رمان «آن‌جا»

نشست نقد و بررسی رمان «آن‌جا»

۱۴۰۴-۰۸-۰۵
شهرگفتار؛ خوانش سه بعدی تهران

شهرگفتار؛ خوانش سه بعدی تهران

۱۴۰۴-۰۸-۰۳
کتاب‌های جدید پژوهشکده
پیشنهاد سردبیر
در نشست «تعزیه و روایت ایرانی» مطرح شد: «تعزیه، حلقه مفقوده روایتِ ایرانی»

در نشست «تعزیه و روایت ایرانی» مطرح شد: ...

۱۴۰۴-۰۹-۰۲
با کتاب «مفاهیم کلیدی در اقتصاد رسانه»؛ آرین طاهری برگزیده سی‌و‌دومین جشنواره کتاب سال دانشجویی شد

با کتاب «مفاهیم کلیدی در اقتصاد رسانه»؛ ...

۱۴۰۴-۰۸-۲۸
کارکرد ادبیات داستانی در ادبیات نمایشی مذهبی ایران

کارکرد ادبیات داستانی در ادبیات نمایشی م...

۱۴۰۴-۰۸-۲۴
در نشست ایده ایران چیست؟ مطرح شد: «بازگشت به کجاستیِ ایران؛ از فلسفۀ مکان تا طرح آمونیل»

در نشست ایده ایران چیست؟ مطرح شد: «بازگش...

۱۴۰۴-۰۸-۱۳
نشست نقد و بررسی رمان «آن‌جا» برگزار شد؛ آینده‌ای که نمی‌خواهد از گذشته جدا شود

نشست نقد و بررسی رمان «آن‌جا» برگزار شد؛...

۱۴۰۴-۰۸-۱۱
در آیین نکوداشت استاد محمود فرشچیان مطرح شد؛  هنر، سلوک و احیاء؛ مروری بر میراث محمود فرشچیان در هنر معاصر ایران

در آیین نکوداشت استاد محمود فرشچیان مطرح...

۱۴۰۴-۰۸-۱۱
«آمونیل؛ طرحی برای توسعه و منطقه‌گرایی در غرب آسیا»

«آمونیل؛ طرحی برای توسعه و منطقه‌گرایی د...

۱۴۰۴-۰۸-۱۱
چگونه می‌توان از معماری بومی به‌عنوان الگوی سیاست‌گذاری شهری بهره گرفت؟

چگونه می‌توان از معماری بومی به‌عنوان ال...

۱۴۰۴-۰۸-۱۱
نشست نقد و بررسی رمان «آن‌جا»

نشست نقد و بررسی رمان «آن‌جا»

۱۴۰۴-۰۸-۰۵
شهرگفتار؛ خوانش سه بعدی تهران

شهرگفتار؛ خوانش سه بعدی تهران

۱۴۰۴-۰۸-۰۳
مطالب پربازدید
  • نشست «فهم سواد رسانه‌ای در ایران: سواد ب... - 984 بازدید
  • «امکان‌ها و زمینه‌های حقوقی برای رشد وی‌... - 983 بازدید
  • تاملی در سیاست‌های بازآفرینی شهری در چهل... - 971 بازدید
  • اثر «لیالی و الدهور» در محفل چهل‌و‌نهم «... - 961 بازدید
  • در پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی؛ نشست «... - 957 بازدید
  • سیدحسین شهرستانی در نشست «عصر نصرالله»: ... - 952 بازدید
  • گفتارهای اصحاب اندیشه و علوم انسانی در چ... - 941 بازدید
  • در هشتمین جستار «بازار رسانه» مطرح شد؛ ش... - 935 بازدید
  • در نشست «سه دهه در آیینه جادو» مطرح شد؛ ... - 928 بازدید
  • کتاب «هم رومی و هم زنگی» به بازار نشر آم... - 923 بازدید
    • برنامه های پژوهشی
    • هیئت علمی
    • چارت
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • کتابخانه الکترونیک
    کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی است.
    LemonTheme