پنجاهوچهارمین محفل عصرنشینی هنر و اندیشه «دیدار» به نقد و بررسی کنسرت نمایش «کلنل» پرداخت
پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، پنجاهوچهارمین محفل عصرنشینی هنر و اندیشه دیدار را با موضوع: «همگام با قهرمان روی صحنه» برگزار کرد.
پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، پنجاهوچهارمین محفل عصرنشینی هنر و اندیشه دیدار را با موضوع: «همگام با قهرمان روی صحنه» برگزار کرد.
پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، پنجاهوچهارمین محفل عصرنشینی هنر و اندیشه دیدار را با موضوع: «همگام با قهرمان روی صحنه» با نگاه و نقد و بررسی کنسرت نمایش «کلنل» برگزار شد. این رویداد با حضور داود ضامنی، دارای دکترای مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی و پژوهشگر این حوزه، علیرضا بلیغ، عضو پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، امیر بشیری کارگردان کنسرت نمایش «کلنل» و محمدرضا وحیدزاده، پژوهشگر هنر و دبیر نشست، برگزار شد.
در این محفل داوود ضامنی، دکترای مدیریت و برنامهریزی فرهنگی، ضمن تشکر و قدردانی از امیر بشیری و گروه همراه او در این اثر هنری، به پنج شاخص اصلی ارزیابی آثار نمایشی اقتباسی از تاریخ به شرح زیر پرداخت:
۱- اثبات وفاداری به حقیقت و حفظ خط و سیر تاریخی که نمایش کلنل تا حد زیادی به حقیقت وفادار بود.
۲- پرهیز از ایدئولوژیگرایی. (ایدئولوژی که نتیجۀ دو گزارۀ، بیان شدن تمام حقیقت در اثر و حقیقت داشتن تمام پرداختهشدهها، در اثر باشد): در نمایش «کلنل» کارگردان آگاهانه اثر را ایدئولوژیک نکرده است.
۳- رعایت ساختار دراماتیک و فرمهای زیبایی شناسانه: به دلیل آنکه به میزان کافی، منتقدین مختلف به ساختار دراماتیک این اثر پرداختهاند؛ ترجیح میدهم ورود نکنم؛ اما سلیقه هنری من را این اثر تأمین نکرد.
۴- داشتن تعهد اخلاقِ هنر: در این اثر ما کار بسیار اخلاقی را مشاهده کردیم، «کلنل» یک نمایش اخلاقمند بود.
۵- سودمندی پرداختن
به تاریخ مربوطه، برای امروز ما: شخصیت «کلنل» به حدی
پیچیده و منحصر به فرد است که شاید باید بخشهای دیگر از شخصیت او بازنمایی شود. حوزه
هنری باید بیشتر دربارۀ این شخصیت کار کند.
ضامنی در ادامه با ابراز انتظار خود از «کلنل»، مبنی بر حماسی و تراژدی بودن آن؛ موسیقی اثر را برطرفکننده خلأ کمبود حماسه دانست. وی با اشاره به زیادبودن خلأهایی در نمایشنامه، از ظرفیت بیشتر اثر برای پرداختن به شخصیت مادر کلنل و قوام السلطنه صدر اعظم، سخن گفت.
ضامنی در خصوص منحصر به فرد بودن شخصیت کلنل، بیان کرد: میتوانست به عنوان پادشاه ایران انتخاب شود و رقبای او به این دلیل به دنبال حذف او بودند.
بشیری در برابر نقد ضامنی، نسبت به کمتر پرداختن وی به شخصیتهای این اثر، به برهه تاریخی حساس نمایش و شخصیتهای پیچیدهای مانند محمدتقی خان پسیان، مادر او، عارف قزوینی و قوامالسلطنه اشاره کرد و از محدودیتهایی که او را مجبور به کوتاهکردن نمایش خود کرد، سخن گفت. وی در ادامه وجه سادهزیستی کلنل را دلیل سادگی طراحی دکور دانست.
علیرضا بلیغ، عضو پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی نیز در این نشست ابتدا به مفرداتی همچون عنوان کنسرت نمایش، اجرای موسیقی توسط محمد معتمدی اشاره و تمجید کرد و در ادامه با طرح سؤال «ما چگونه به سراغ تاریخ میرویم؟» وارد بحث و گفتوگو شد. او با اشاره به مطرحشدن این موضوع در فلسفه هرمنوتیک بیان کرد: زمینه استنطاق ما از تاریخ و کتب تاریخی، پرسشهای وضع معاصر ما است. آن چیزی که هنر دوره معاصر را مشخص میکند؛ منظر و چشمانداز به موضوعات است نه خود موضوع. او با اشاره به آثار هنر عهد رنسانس در قالب نقاشی و مجسمهسازی اظهار کرد: موضوعات آنها دینیاند؛ اما از آنها خوانش دیگر کردند. همچون مجسمه موسی اثر میکلآنژ.
وی با اشاره به حذف شخصیت «کلنل» توسط قوامالاسلطنه قائم مقام که نزدیک به دولت انگلستان است؛ به بیان شباهت حذف «کلنل» در زمان وقوع جنگ جهانی اول و حذف رضاشاه در زمان وقوع جنگ جهانی دوم، و گرایش هر دوی آنها به دولت آلمان، پرداخت و افزود: شخصیت پسیان بسیار ملیگرا است و در بعضی اسناد آمده که این میزان از وجه ملیگرایی که پسیان داشته در رضا خان نبوده است.
بلیغ با انتقاد از پایانبندی «کلنل»، اظهار داشت: دو بیت آخری که توسط شخصیت عارف قزوینی خوانده میشود نتیجهگیری را عوض میکند. به صورت عمدی یا سهوی در پایانبندی، این پیام منتقل شد که عاقبت وطنپرستی کشتهشدن است و جز این نیست.
او در ادامه با انتقاد از سیاستگذاری حوزه هنری افزود: آیا اولویت شخصیت «محمدتقی خان پسیان» است یا میتوانستیم به شخصیتهای دیگر بپردازیم؟ اگر حوزه هنری قرار باشد با توجه به محدودیتهایش انتخابی کند، اینچنین موضوعی را باید انتخاب کند؟
بشیری در پاسخ به نقد علیرضا بلیغ و سؤال وحید زاده؛ پژوهشگر و دبیر نشست، دربارۀ تفاوت پایانبندی اثر با دیگر بخشهای آن، به عمدیبودن این تفاوت بنا بر اقتضائات نمایش، اذعان کرد و موسیقی را جدا از نمایش ندانست و آن را مکمل و تمامکننده اثر عنوان کرد و افزود: هر شخصی که در راه وطن رشادت میکند عاقبت او کشته شدن است. من در پایان نمایش، ترانه «تو زندهای» را آوردهام؛ به معنای آن که او زنده است و این مسیر ادامه دارد. این چیزی است که هم در تاریخ کهن و هم در تاریخ دینیمان آن را داریم.
ثبت دیدگاه